سُرخ می شوی ، وقتی می شنوی دوستت دارم زرد می شوم ، وقتی می شنوم ” دوستش داری ” چهار شنبه سوری راه انداخته ایم… سرخی ِ تو از من ، زردیِ من از تو همیشه من می سوزم و همیشه تو می پری
مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن
نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن
زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست
بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن …
اس ام اس عاشقانه
دلم از خیلی روزا با کسی نیست
تو دلم فریاد و فریاد رسی نیست
شدم اون هرزه گیاهی که گلاش
پرپر دستای خار و خسی نیست
اس ام اس عاشقانه
تا تو بخاطر منی. کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان. تا زتو مهر بگسلم
میرم و همچنان رود نام تو بر زبان من
ریزم و همچنان بود مهر تو در مفاصلم
اگر دو نفر لبه پرتگاهی باشند کدومشون رو نجات میدی !؟
اونی که خیلی دوستش داری ؟
یا اونی که خیلی دوست داره ؟
######اس ام اس عاشقانه######
ز تلخی سکوتت من چه بگویم / همان بهتر که از غم ها نگویم
تو کاری کرده ای با بی وفایی / دگر از عشق خود با کَس نگویم . . .
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …
خاصیت دنیاست
در اوج داشتن و خوشبختی
دلهره ی ” از دست دادن ” پر رنگ تر است . . .
گاهی وقت ها ادم کسی رو که دوستش داره توچند
ثانیه دلشو میشکنه منو بخاطر اون ثانیه ها ببخش . . .
دفترشعرهایم را سفید می گذارم
از تو دور بودن نوشتن ندارد … درد دارد …
گـاهـی وقـتـا
دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد
که زُل بـزنـی بـهـم
و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــت
و امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــــــــت…
روزی که به دنیا آمدی یک نفر بودی برای یک دنیا
ولی حالا یه دنیا هستی مال من…
************
خاطره ها را رشوه میدهم به روز هایم
تا از بی تو بودن ،صدایشان در نیاید…
************
نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد،
نمیدانم نداشتنت سخت تر است یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد…
************
معشوقـــــــــــــه ای پیـــــــــــدا کـــــــــــرده ام به نـــــــــــام روزگــــــــــــار !!!!
ایــــــــــــن روزهــــــــــــا سخـــــــــــت مرا درآغــــــــــــوش خــــــــــویش
به بـــــــــــازی گــــــــــــرفته اســـــــــــت !!!
می روم و پشت سرم آب نمی ریزند…
وقتی هوای رفتن دارم….
دریاهم به پایم بریزند بر نمیگردم…
حکایت من حکایت کسی است که ...
حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…
دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…
حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…
زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…
گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…
حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…
پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
سردي نگاه و بشکن فاصله سزاي ما نيست
يک عمر دنبال خدا گشتم تازه فهميدم که براي يافتن خدا بايد دنبال خودم مي گشتم
سکوتي بود بر قلبم که با ان مي زدم فرياد اگر از شهر غم رفتي مرا مبر از ياد
من همان قاب تهي خسته و بي تصويرم که براي تو و تصوير دلت مي ميرم
بقیه در ادامه مطلب
اگـــــــــــــــــــه فــــــــــــــــــــــــــــاصله افتاد
اگـــــــــــــــــــه من باخودم سردم....
تو کاری بادلـــــــــــــــــــم کردی....
که فکرشم نمیکردم ....!
تعداد صفحات : 12