...
جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم
تــو شدی خـــاطره ســـاز...
من شدم خــــاطره باز
...
نوشته شده توسط :: ***
...
جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم
من شدم خــــاطره باز
...
نوشته شده توسط :: ***
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است! اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست… صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ
نوشته شده توسط** ::
کوه ها با همند و تنهایند
همچو ما باهمان تنهایان
تو دنیایی که جای آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمی خواد
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست
یادش ستاره دنباله داری است که
آسمان را بین من و تنهایی قسمت می کند
تنها یک تنها می داند
تنهایی تنها درد یک تنها نیست
تنهایی تقدیر من نیست…
ترجیحِ منه…
باور کن فرق بزرگیست میان کسی که
تنها مانده با کسی که تنهایی را انتخاب کرده
تنهایی یعنی بعضی اشکای بی دلیل ، بیبهانه ، یه دفعهای ، نصف شبی
عجیب آدم رو آروم می کنه
قفل هزار رمز کابوس تنهایی من
کی با سلام تو باز می شود؟
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهد
مثلا آغوش تو!
تنهایی ام را دوست دارم
بوی پاک نجابت می دهد
جلد گرفته ام عشقم را با خیال و خاطره
مبادا که تا بخورد حتی گوشه ی احساسم زیر دست این همه تنهایی
این روزها برای تنها شدن کافیست صادق باشی
تنهایی یعنی منتظر هیچکس نباشی
تنهایی همان دلتنگی نیست
در دلتنگی ها کسی حضور دارد
عشقم خوب میشوم
وقتی لبخندت را میبینم
به سلامتیه چشمای لیلی چون پشت چشاش نوشته بود؟
نفرین به جهانی که غمش قسمت ماشد
زیبایی قلبت را نمیشود ترسیم كرد...
اما مهربانیت را لمس میكنم.
لذت عاشقانه
از یه بچه بپرسی من رو چندتا دوست داری و دستاش رو تا جایی که میتونه باز کنه و بگه اینقدر
گاهی میان بی رحمی هایت محبت کنی بد نیست . . .
نگذار روزی که جدا شدیم
خجالت زده ی خاطره هایم باشی
نفس ، شاید دلیلی باشد برای زندگی
اما بی شک تو بهانه ی آنی . .
هر وقت دلم گرفت لبخند میزنم به یاد کسی که برای لبخندش بارها دلم گرفت
تعداد صفحات : 12