اونی ک دستش دور گردن شماست ی روزی قلادش دست ما بود.خوب پارس نکرد ولش کردیم.اونی ک تو آرزو های شماس جاش تو میس کالای ماس.هلاک ما بود در حد ما نبود.پاسش دادیم ب شما.آره عزیزم.سقف آرزو های شما کف خاطرات منه
گفتمش آغاز درد عشق چیست ؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را بگو ؟ گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درمان دردم را بگو ؟ گفت درمانی ندارد ٬ بی وفاست . گفتمش یک اندکی تسکین آن ؟ گفت تسکینش همه سوز و فناست